وقتی قانون 80/20 شکست می خورد: جنبه منفی موثر بودن!

قبل از بررسی جنبه ی منفی و نقض قانون 80/20، اگر قانون پارتو یا اصل 80/20 نمیدونید چیه این مقاله رو بخونید:

قانون 80/20 چیست »

خب بیاید با یک سوال شروع کنیم: اگربه 20% کارمندان یک شرکت ترفیع بدیم و 80% کارمندان رو اخراج کنیم چه اتفاقی می افته؟! احتمالا این شرکت رو باید ببندیم یا بالاخره با نیروهای جدید جایگزین کنیم.

اما همونطور که میدونید این ایده ی قانون 80/20 هست! که میگه 80درصد نتایج یک شرکت احتمالا به 20درصد کارها و کارکنان مربوط میشه. ایده ی جذابیه. سوال بالا هم ممکنه ساده لوحانه باشه! ولی موضوع یکم عمیق تر از این حرفاست!

هیچ کاری بی فایده تر از انجام کارآمد کاری نیست که اصلاً نباید انجام شود.پیتر دراکر، مشاور مشهور مدیریت

ببین کجا قانون 80/20 کار نمیکنه!

نقض قانون 80/20
نقض قانون 80/20

یه خطای شناختی داریم به اسم سوگیری تایید یا خطای شناختی تاییدی Confirmation Bias. (خطای شناختی چیه؟ یه سری خطاهایی که ذهن دچارش میشه و ما متوجهش نمیشیم) این خطا یکی از مهمترین خطاهای شناختی ما انسان هاست.

حالا چه ربطی به قانون 80/20 داره؟

ما وقتی قانون 80/20 رو می‌شنویم و مثال هاش رو بررسی میکنیم میبینیم قانون درستی هست. مثلا می‌بینیم 80درصد ثروت دست 20درصد آدم هاست. یا دیدن 80درصد زمین های ایتالیا دست 20درصد مردم بوده.

ولی مشکل اینجاست که از خودمون نمی پرسیم آیا خلاف این قانون هم وجود داره؟!

اینجا ریشه ی این خطای شناختی هست. یعنی اینکه ما وقتی یک موضوعی رو میشنویم که برامون مثال میزنن و خیلی جاها هم کاربردش رو میبینیم، فرض رو بر این میگیریم که خب پس درسته. و دیگه نمیریم بررسی کنیم که شاید به این نتیجه برسیم که اصلا اشتباه بود. بخاطر همینم به این خطا میگن خطای تاییدی. چون فقط میریم سراغ مثال هایی که این موضوع رو تایید کنن. با خودمون میگیم آره اینجا هم قانون 80/20 هست.

درواقع باید نگاه کنیم ببینیم چه جاهایی هست که قانون 80/20 کار نمیکنه! الان میرسیم به مثال های مشابه موردی که در بالا آوردم. اگر 80درصد حاضران یک جلسه خواب باشن و فقط 20% بیدار باشن و گوش بدن کافیه؟!

درسته که رهبران یک بیزینس دارن اون رو هدایت می کنند و عمده پیشرفت شرکت ها مربوط به نوع رهبری شرکت میشه. ولی نقش اون 80درصد رو هم نباید از معادله حذف کنیم.

موضوع اینه که وقتی بررسی کنیم ببینیم این قانون کجاها جواب نمیده، بهتر میتونیم ازش برای افزایش بهره وری استفاده کنیم!

همیشه نمی توانید پیش بینی کنید

شما همیشه نمی تونید آنچه را که کاشتید درو کنید! به این دلیل که ما در محیط آزمایشگاهی یا خلأ زندگی نمی کنیم. تاثیر عوامل خارجی دائما تو بازی زندگی وجود داره.

خب قانون 80/20 هم از محیط آزمایشگاهی نیامده! یعنی رفتن عوامل زندگی طبیعی رو بررسی کردن دیدن این قانون درسته.

ولی مشکل کجاست؟

مشکل اینجاست که این آزمایش اومده نتایج رو بعد از مشخص شدن بررسی کرده. ولی نیومده پیش بینی دقیقی از قبل ارائه بده!

درواقع درسته که 80%خروجی ها مربوط به 20% ورودی هاست. ولی بخش دشوار و سخت ماجرا برمیگره به اینکه ما نمیتونیم از قبل دقیقا مشخص کنیم این 20% چه مواردی هستن که نتایج عالی بگیریم. وقتی نتایج مشخص شد اونوقت میتونیم بفهمیم اون 20درصد چی بوده.

بذارید یه مثال براتون بزنم: فرض کنید میخواهید یک کسب و کار راه اندازی کنید. مثلا یک فست فود بزنید. پیش بینی شما این هست که موقعیت مکانی این فست فودی خیلی مهمه. بعد از اینکه 3ماه زمان گذاشتین یک جای خوب رو گرفتین متوجه میشین تنوع فست فودهایی که ارائه میدین و نیروی کار خوب هم خیلی مهم بودند. پس تا اینجا قانون 80/20 نتونست کمکی کنه. چون نتونست پیش بینی خوبی از 20% مهم ماجرا ارائه بده. ولی از اینجا به بعد میتونه موثر باشه.

اصلا چرا پیش بینی مهم است؟

یکی از کاربردهای اساسی اصل پارتو برای “افزایش عملکرد و بهره وری” هست. که ما با انجام تلاش کمتر به نتایج بیشتری برسیم.

پس یعنی زمان و انرژی رو بهینه تر استفاده کنیم.

یکی از این بهینه سازی ها هم “پیش بینی تا حد امکان دقیق” هست. در نتیجه زمان و انرژی و سرمایه مون بیشتر حفظ میشه.

حالا که قانون 80-20 داره در زمینه پیش بینی ضعیف عمل میکنه پس ما باید بهش آگاه باشیم و این نقطه از افزایش عملکردمون رو به نحوه دیگری تقویت کنیم.

روش هایی برای پیش بینی کردن وجود دارن. همینطور تحقیقات به ما کمک میکنن که در شرایط مشابه بتونیم تشخیص بهتری داشته باشیم.

مشکل دیگه اینه که این قانون جهان رو در سطح مشخصی از قابلیت پیش بینی و ثابت در نظر میگیره ولی ما در دنیای بسیار غیرقابل پیش بینی زندگی می کنیم. مثلا یک بیماری مثل کرونا یا وقایع غیرقابل پیش بینی میتونن به طور کامل روند رو تغییر بدهند. (پیشنهاد میکنم کتاب قوی سیاه رو ببینید)

اصل پارتو مبتنی بر ایده استثمار است (تمرکز بر کاری که در حال حاضر انجام می دهیم و اجرای آن به روشی کارآمدتر). از سوی دیگر، اکتشاف به ما این امکان را می دهد تا سایر امکانات را برای رشد و بهبود در نظر بگیریم که هسته اصلی نوآوری است. قانون 80/20 می تواند برای استراتژی های استثماری معتبر باشد، اما فرصت های جدید را در نظر نمی گیرد.

در ادامه با یک داستان بیشتر براتون توضیح میدم:

بزرگترین بازیگر زن شغلش را رها کرد!

آدری هپبورن

آدری هپبورن یک نماد بود.

او که در دهه 1950 به شهرت رسید، یکی از بزرگترین بازیگران زن دوران خود بود. در سال 1953، هپبورن اولین بازیگر زنی بود که برنده جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب و جایزه بافتا شد، آن هم فقط برای یک اجرا: نقش اصلی او در کمدی رمانتیک تعطیلات رومی.

حتی امروز، بیش از نیم قرن بعد، او یکی از تنها 15 نفری است که با برنده شدن هر چهار جایزه اصلی: امی، گرمی، اسکار و تونی، “EGOT” را به دست آورده است. در دهه 1960، او به طور میانگین بیش از یک فیلم جدید در سال داشت و طبق برآورد همه، او در مسیر تبدیل شدن به یک ستاره سینما برای دهه‌های آینده قرار داشت.

اما پس از آن یک اتفاق جالب رخ داد: او بازیگری را متوقف کرد.

هپبورن با وجود 30 سالگی و در اوج محبوبیت، اساساً بعد از سال 1967 دیگر در فیلم ظاهر نشد.

در عوض، او شغل خود را تغییر داد. او 25 سال آینده را به طور خستگی ناپذیر برای یونیسف کار کرد، بازوی سازمان ملل که غذا و مراقبت های بهداشتی را برای کودکان در کشورهای جنگ زده فراهم می کند شد. او کار داوطلبانه را در سراسر آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا انجام داد.

اولین بازی هپبورن روی صحنه بود. اقدام بعدی او خدمت کردن بود. در دسامبر 1992، مدال آزادی ریاست جمهوری را برای تلاش های خود دریافت کرد که بالاترین جایزه غیرنظامی ایالات متحده است.

تصور کنید سال 1967 است. آدری هپبورن در اوج زندگی حرفه ای خود است و سعی می کند تصمیم بگیرد که چگونه وقت خود را بگذراند.

اگر او از قانون 80/20 به عنوان بخشی از فرآیند تصمیم گیری خود استفاده کند، پاسخ روشنی خواهد یافت: کمدی های عاشقانه بیشتری انجام دهید.

بسیاری از بهترین فیلم‌های هپبورن کمدی‌های رمانتیک مانند تعطیلات رومی، سابرینا، صبحانه در تیفانی و شاراد بودند. او بین سالهای 1953 تا 1963 در این چهار فیلم بازی کرد.

در واقع، حتی اگر تمایل او به کمک به کودکان از طریق یونیسف را در نظر بگیریم، یک تحلیل 80/20 ممکن است نشان دهد که بازی در کمدی‌های عاشقانه‌تر همچنان بهترین گزینه است، زیرا او می‌توانست قدرت درآمد خود را به حداکثر برساند و درآمد اضافی را به آنها اهدا کند.

البته اگر او میخواست بازیگری را ادامه دهد، خوب بود. اما او نمی خواست بازیگر شود. او می خواست خدمت کند. و هیچ تحلیل معقولی از بالاترین و بهترین استفاده از زمان او در سال 1967 نمی‌توانست نشان دهد که کار داوطلبانه برای یونیسف مؤثرترین استفاده از زمان او بوده است.

این نکته منفی قانون 80/20 است: یک مسیر جدید هرگز در ابتدا موثرترین گزینه به نظر نمی رسد.

قانون 80-20 در کوتاه مدت یا بلند مدت

قانون 80-20 عمدتا تمرکزش روی کوتاه مدت هست. مثلا میگه چکارهایی دارن درآمد شما رو ایجاد میکنن. احتمالا 80 درصد درآمد شما از 20درصد کارهاتون ایجاد میشن. پس تمرکز بذارید روی این 20 درصد.

بطور کلی میتونه کمک کننده باشه. ولی اگر تمرکز فقط روی بازه کوتاه مدت و افزایش درآمد از این طریق داشته باشید، سرمایه گذاری بلند مدت رو از دست میدین.

مثال: شما ممکنه یک فعالیت درآمدزا داشته باشین. و این درآمد باب میل شما نیست. حالا برنامه دارید کلا شغل‌تون رو تغییر بدین. کارهای جدیدی که برای شغلتون انجام میدین در مراحل اولیه هیچ سودی ایجاد نمی کنند پس در نتیجه قانون 80-20 میگه رهاش کنید! ولی اگر مداومت به خرج بدین ممکنه نتیجه بیزینس جدیدتون در دراز مدت چند برابر باشه!

پس این هم به نوعی نقض قانون 80/20 هست.

بهینه سازی بیش از حد

اگر شما بیش از اندازه روی اصل پرتو متمرکز شوید و بیش از اندازه روی 20%بازدهی بهینه سازی کنید، ممکن است از 80درصدی که هنوز هم مهم است جا بمانید!

بطور مثال فرض کنید شما روی 20% از محصولاتتان که بیشترین فروش را ایجاد می کنند متمرکز شوید. ممکن است پتانسیلی که باقی محصولات شما داشته اند را از دست بدهید. بسیاری از محصولات اینطور هستند که نیاز دارند پخته شوند و یا بر روی مشتریان بازاریابی شود تا به محصول علاقه مند شوند.

حرف آخر و جمع بندی

قانون 80 20

پس تا اینجا فهمیدیم قانون 80/20 یک سری جاها کمک کننده نیست. الان که موضوع بهتر باز شد شاید بگید خب طبیعی هم هست.

یه عده به اشتباه میگن قانون 80-20 یه سری جاها جواب نمیده، مثلا میشه 75درصد فروش ها ناشی از 20درصد مشتریان هست. این یک ایراد درست نیست! قانون 80/20 رو باید با مفهوم کلی درکش کرد. کلا میگه اکثریت نتایج از اقلیت تلاش ها بدست میاد. شما باید این رو لحاظ کنید.

با اینحال ولی ایراد صحیحی هست و خیلی از موارد هست که نسبت آماری 80-20 رو ندارند.

پس این موارد میشن نقض قانون 80-20:

  • همه جا صادق نیست یا کاربرد ندارد
  • عدم ارائه پیش بینی (بخصوص در جریانی که قبلا تست نشده است)
  • نوآوری
  • شروع یک مسیر جدید
  • عدم توجه به برنامه های بلندمدت که بازدهی کوتاه مدتی ندارند
  • بهینه سازی بیش از حد و از دست دادن 80 درصدی هایی که مهم هستند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up